موادی که به کمپوست تبدیل می شوند، اغلب ضایعات آشپزخانه ای، میوه جات، سبزیجات و ضایعانت حاصل از هرس و خزان باغچه ها و فضای سبز شهرها و فعالیت های کشاورزی است. بیشتر این ضایقات به استثنای قسمت های چوبی و برگ ها که نسبت به تجزیه مقاومند، به راحتی در توده های کمپوست گوشه حیاط منازل، تجزیه شده وبه کمپوست تبديل می شوند. در مقیاس بزرگتر در بیشتر جوامع در مراکز شهری، در کنار جاده ها ضایعات حاصل از فضای سبز جمع آوری شده و تبدیل به کمپوست می شوند. تهیه کمپوست از لجن فاضلاب و کودهاي دامی به عنوان روشی براي كاهش حجم و پایدار کردن ضایعات قبل از استفاده در اراضی کشاورزی، بسیار متداول است (رکیگل، 1995).
با توجه کافی به مواد و فرآيند، محصول نهایی (کمپوست) پايداری کافی برای انبار کردن یا مصرف در اراضي كشاورزی دارد و تأثير سوئی بر محصولات کشاورزی و محیط زیست ندارد. هر چند ممکن آسمت فرآیند تولید کمپوست تجزيه مواد آلی تعریف شودی، در مسیر رسيدن به محصرل پایدار نهایی: محصولات حد واسط بسيار متنوعی تولید می شود. در روش هاي تولید کمپومست باید تجزیه مواد به سرعت صورت پذیرد، بوهای ناشی از محصولات حد واسط كنترل شود، با شرايط محلی و مقیاس هاي مختلف سازگار باشد، برای محیط زيست مفید بوده و به سلامت کارکنان و مصرف کنندگان لطمه نزند.
دستیابی به روش مناسب برای تهیه کمپوست به تلاش زیادی نیاز دارد تا محصول نهایی یعنی کمپوست، برای محیط زیست مفيد بوده و برای استفاده در اراضی کشاورزی نیز مناسب باشد. تهيه كمپوست نیاز به فناوری ویژه و اختصاصی براي هر نوع ماده زاید دارد. روش های تهيه کمپوست از ضايعات شهری و صنعتی بسیار پیچیده و اغلب مستلزم بررسی هاي علمی برای دستیابی به نتیجا مطلوب است (هويتينك و کیینر، 1993).
گروه بندی کلی روش های تهیه کمپوست به دوصورت هوازی و بی هوازی صورت می گیرد. در روش هوازی تهیه کمپوست، هوا در توده کمپوست وجود دارد در حالی که در روش هضم بی هوازی، اکسیژن از سیستم خارج می شود. سایر متغیرهای مهم در فرآيند تولید كمپوست با تنظیم دما، هضم شیمیایی اولیه، تفکیک اولیه مواد و خواباندن آنها در معرفی عمل ریزجانداران ارتباط دارند. با توجه به افزایش مداوم حجم و تنوع ضایعات و نیاز به اقتصادی کردن فرآيند، سازگار كردن روش های تولید کمپوست ضروری به نظر می رسد. تلاش و تمرکز دانشمندان برای استفاده از کمپوست افزایش یافته است. هم اکنون، علاوه بر موارد مصرف سنتی از کمپوست مانند استفاده از آن به منظور اصلاح خاک در مورد محصولات باغی یا در محیط های پرورش قارچ های خوراکي استفاده از آن برای مراتع و باغی ها، توليد تجاری سبزیجات، پرورش گیاهان در ظروف مختلف (کشت های گلدانی) و چمن کاری ها متداول شده است. سایر موارد کاربرد كمپوست شامل توليد انرژی از طریق سوزاندن، توليد متان، توليد گرما، تولید وزن زنده میکروبی و استفاده به عنوان فیلتر آلی برای تصفیه مواد مختلف است (وکیگل، 1995).
تمامی روش های تهیه کمپوست بايد واجد مرحله تجزیه سريع باشند تا میزان بوهای حاصل از ترکیبات حد واسط را به حداقل برسانند.
روش های هوازی و بی هوازی تهبه کمپوست تجزیه هوازی شامل روش هایی است که در آنها اکسیژن به درون توده در حال تجزیه وارد می شود در حالی كه تجزیه بی هوازی بعد از آن که اکسیژن توسط ریزجانداران مصرف شد، اعمال می شود. در يك توده کمپوست مشخص، ممكن است هر دو روش تجزیه همزمان تجزيه همزمان اتفاق افتد. در توده هاي کمپوستی که به هم زده نشود، معمولا قسمت های خارجی توده هوازی است ولی در قسمت های داخلی توده شرایط بی هوازی حاکم است. در توده هایی که به تناوب هوادهی شوند، تقریبأ در تمامی قست ها، شرایط هوازی است ولی پس از آن که اکسیژن توسط ریزجانداران مصرف شد، شرایط بی هوازی در قسمت های داخلی به وجود می آيد. اگرچه محصول نهایی توليد شده از تجزیه هوازی و بی هوازی ممكن است شبيه به هم باشد، محصولات حدواسط در این دو فرآيند بسیار متفاوتند. فرآيند هوازی از نظر متابولیکی بسیار فعالتر و سریعتر از فرآيند بی هوازی است. دمای تولید شده در هضم هوازی معمولأ بین 65-45 درجه سانتی گراد است وگاهی حتی ممکن است به 70 درجه سانتی گراد و یا بیشتر هم برسد (وایلز، 1978). در این شرایط ریزجاندارانی که تجزیه را به عهده دارند، گرمادوستند. دمای سیستم های بی هوازی معولا بین 45-15 درجه و در شرایط به خصوص در بعضی از سیستم ها بین 55-38 درجه است و ریزجاندارانی که در شرایط بی هوازی فعالند میانه دوستند. محصول اصلی فرآيند تجزیه موازی دی اکسیدکربن است اما متان و مقدارکمی دی اکسید کربن نیز در فرآيندهای بی هوازی تولید می شود (پوینکلوت، 1977). مواد حد واسط مانند. مرکاپتان و گازهای سولفیدی نیز در طول تجزیه بی هوازی توليد می شود و بوهای نامطلوب در محیط ایجاد می كند.
نسبت کربن به نیتروژن (C:N) بيشتر مواد خام مورد استفاده براي كمپوست مواد حاوي كربن زياد و نیتروژن کم است. كاغذ، شاخه هاي درختان، خرده هاي چوب، برگ هاي مرده درختان و بقاياي گياهي ديگر، حتي ممكن است كه C:N بيشتر از 1 : 200 داشته باشند. نسبت كربن به نيتروژن برخي از مواد در دسترس براي توليد كمپوست به همراه توصيه هاي لازم براي استفاده از آنها در جدول 1-1 آمده است.
پیش از مصرف اين مواد در اراضي کشاورزی، باید C:N آنها به کمتر از 1: 35 (آلکساندر، 1977) و مطابق برخی از منابع به 1 : 20 (آلکساندر؛ 1997؛ وايلز، 1978 و بويك، 1980) برسد. افزودن مواد با C:N زیاد به خاک باعث می شود که عناصر غذایی آزاد شده توسط ریزجانداران مصرف و کمبود این عناصر در گیاه نمایان شود. فرآیند تولید کمپوست تنها در محدوده باریکی از C:N، به طور مطلوب انجام می شود (وایلز، 1978). مواد غنی ازکربن مانند تراشه چوب در صورتی كه به تنهایی کمپومست شوند، به آرامی تجزیه می شوند و بنابراین برای تسريع در امر پوسیدن، باید مواد غنی از نیتروژن مانند بریده چمن، لجن فاضلاب و کودهاي دامی با نسبت C:N کمتر از 1 : 35، با آنها مخلوط شوند (پوینکلوت، 1977). نسبت مناسب C:N برای شروع فرایند توليد کمپوست معمولا 1 :50-1 : 25 گزارش شده است (رودریگز، 2000).
مخلوط کردن مواد غنی از کربن با اندازه درشت با مواد غنی از نیتروژن باعث افزایش تخلخل توده کمپوست و بهبود شرایط تهویه ای آن می شود. کمپوست نهایی معمولأ نسبت C:N بین 1 : 30-1 :15 دارد. کاهش C:N در طول فرآيند توليد کمپومت توسط ریزجانداران صورت می گیرد جايی که از مواد کربن دار به عنوان منبع کربن و از مواد نیتروژن دار به عنوان منبع نیتروژن برای رشدونمو خود استفاده می كنند. در طول این فرآیند کربن به شکل دی اکسید کربن وارد جو می شود و نیتروژن نیز به شکل گاز آمونیاک از دست می رود ولی میزان آزاد شدن کربن به مراتب بیشتر از میزان هدر رفت نیتروژن است. بنابراین محصول نهایی دارای C:N كمتری است. سایرعناصرغذایی مانند فسفر، گوگرد، کلسیم، منيزيپم و پتاسیم را نیز ریزجانداران مصرف می کنند. نسبت C:N بدن موجودات زنده برابر 1 : 15-1 : 5 است (آلکساندر، 1977). این نسبت را در برخی منابع از 1 : 30-1 : 15 گزارش كرده اند (وایلز، 1978). در طول فرآیند تولید کمپوست با رشد و مرگ متوالي ریزجانداران، تجمع مواد غنی از نیتروژن صورت می گیرد و این عمل باعث کاهش بیشتر C:N می شود.
نسبت C:N بیشتر از 1 : 50 فرآیند را کند می کند و در صورتی که نسبت C:N مواد بستري کمتر از 1 : 25 باشد، مقدار زیادی نیتروژن به صورت آمونیاک هدر می رود. بخصوص اگر دمای مواد بستری زیاد باشد و از سیستم هوادهی تحت فشار استفاده شود (زوکونی و برتولدی، 1986 ).
جدول 1-1- مواد قابل استفاده براي توليد كمپوست (گوپتا 2003)
نسبت C:N تنها شاخص فرآيند تجریه در توده های کمپوست نیست. موادی مانند کاغذ، تراشه چوب و خاک اره مقدار قابل ملاحظه ای لیگنین دارند که مقاوم به تجزیه است (گوست و مک کارتی، 1975). با وجود اینکه لیگنین نسبت C:N نسبتا کمی دارد، این ماده در آلی شدن نیتروژن و سایر عناصر غذایی در خاک مشارکت نمی کند. پیت خزه ای که از لیگنین غنی است با حداقل میزان الی شدن مواد غذایی یا بدون آن، می تواند به محیط های کشت گلدانی اضافه شود. توصیه شده است که در محيط هاي كشت، از كمپوست به عنوان جايگزين مناسبي پيت خزه اي استفاده شود (پورمن و گوئين، 1992).
کمپوسمت های به کاررفته برای این منظور باید C:N پایداری داشته باشد تا اثر آلی شدن مواد غذايی مشاهده نشود و مانند يك ماده اصلاح کننده عمل كند. روند کلی اين است که تركیبات ساده کربنه با وزن مولکولی کم مانند قندهای محلول و اسیدهایآألی در مراحل اولیه تجزیه شده و به عنوان منبع انرژی برای ريزجانداران مصرف می شوند و به ترکبيات پيچيده و پلیمرهای با وزن مولكولی بیشتر تغییر شکل می دهند. در مرحله بعه همی سلولز، سلولز و ليگنين تجزیه می شود (رودریگز، 2000).
زيزجانداران اجزای تشکیل دهنده مواد قابل تبدیل به کمپوست اعم از بقایای گیاهی یا ضایعات شهری به سه قسمت اصلی تقسیم می شونو. کربوهیدرات هاي ساده و پلی مري (قندها، نشاسته، سلولز، همی سلولز و پکتین)، لیگنین و ترکیبات حاوی نیتروژن (اسیدهاي آمینه، پروتثین ها و نیتروژن معدنی). قندها، نشاسته، پکتين، اسيدهای آمینه، پرئتئین ها و نیتروژن معدنی موادی اند که به راحتی به کمپوست تبدیل می شوند. سلولز نسبت به قندها و نشاسته و پكتین دیرتر تجزیه می شود. همی سلولزکه به بافت های چوبی مربوط است و این اجزا حاوی لیگنین اند و بنابراین دیرتر، تجزیه شوند. تجزیه همی سلولز و سلولز دومین مرحله از پایدار شدن مواد آلي است. لیگنين مقاوم ترین پلی مر گیاهی در مقابل تجزیه است (رکیگل، 1995).
فراوانی نسبی و وضعیت این اجزا تعیین کننده جمعیت میكروبی در سیستم و سرعت تجزیه مواد آلی است. ریزجانداران بسته به نوع مواد بستری هر کدام ترکیبانت پیچیده آنزیمی خاص خود را دارند و بنابراین با تغییر نوع مواد بستری جمعیت آنها تغیير می کند و در نتیجه فعالیت ریزجانداران نیز متحول می شود. تجزیه اولیه توسط ریزجانداران تخمیری (بیشتر از نوع باکتری ها) صورت می گیرد. این موجودات قندها، نشاسته، اسیدهای آمینه، پروتئین ها و ترکیبات معدنی نیتروژن را مصرف می کنند (گلوئک، 1977). در طول دوره فعالیت ريز جانداران تخميری حرارت تولید می شود. توده کمپوست اغلب واکنش اسیدی دارد و pH آن حدود 5 است (وایلز، 1978).
پس از آن که مواد با قابلیت تجزیه سريع مصرف شدند، سلولز، همی سلولز و ترکیبات کمپلکس آنها با لیگنین (لیگنو سلولز) باقی مانده، تجمع پیدا می کنند. در تولید کمپوست، لیگنوسلولزها ترکیبات واکنشی گرای اصلی اند (گلوئک، 1977). قارچ های سلولزی (برای مثال تریکودرما) این کمپلکس ها را که نسبت به قندها مقاوم ترند، مورد تهاجم قرار می دهند. (آلكساندو، 1977). لیگنین ممکن است که با پیوندهای جانبی به سلولز (یا همی سلولز) متصل شود. با این عمل مقاومت ترکیبات حاصل نسبت به مواد اولیه افزایش می یابد (رکیگل، 1995 ). اکتینومیست های گرمادوست (مانند Theemonospora mesophila) در تجزیه لیگنین، ليگنو سلولز و سلولز نقش دارند (الکساندر، 1977). چون تعداد این موجودات بعد از مصرف مواد با قابلیت تجزیه سريع، کاهش می یابد، بنابراین لیگنین در فاز بعد از مرحله ترمرفیلی تجزیه می شود.
مواد حاصل از متابولیسم یک نوع به خصوص از ریزجانداران ممکن است باعث غیرفعال شدن آنزیم ها و محدود شدن فعالیت متابولیكی ریزجانداران دیگر شود. بنابراین مجموعه ای از ریزجانداران در امر تجزیه دخالت دارند و يك گروه از ریزجانداران بر روی محصولات حدواسط حاصل از متابولیسم گروه دیگر فعالیت می کنند و این موضوع به حذف یا کاهش عمده محصولات نهایی متابولیکی سمی برای ریزجانداران مختلف کمک می کند. با وجود اینكه در هر مرحله به خصوص، گروهی از ریزجانداران غالبندء مجموعه ای از قارچ ها، باکتری ها واکتینومیست ها در درون توده های کمپوست فعالیت می کنند. هر چند که پروتوزوآها و ویروس ها توانایی تجزیه کمی دارند، وجود شان در توده های کمپوست گزارش شده است. ریزجاندارانی که بعد ازاتمام مواد حاوی کربن و نیتروژن با قابلیت تجزیه سریع می میرند، مواد بستری برای سایر موجودات شرکت کننده فراهم می سازند. موجودات زنده یا مرده می توانند بیش از 25% از وزن کل کمپوست را تشکیل دهند (پوینكلوت، 1977). گلوئك (1977) معتقد است که 90-80% از فعالیت میکروبی در فرآیند تولید كمپوست مربوط به باکتری هاست.
باکتری های بی شماری ترکیبات کربنی مانند قندها، نشاسته، سلولز، لیگنین و همچنین اوره، پروتئین ها و سایر ترکیبات نیتروژنه را تجزیه می کنند. نیتروزوموناس و نیتروباکتریون آمونیم را که در فرآیند تهیه کمپوست تولید می شود در يك توالي واکنش ها به نیتریت و نیترات اکسید می کنند (آلكساندر، 1977). در بیشتر سیستم های تهیه کمپوست برای حصول به حداکثر سرعت تجزیه، تهویه ضروری است ولی این عمل جمعیت باکتری های تثبیت کننده نیتروژن مانند کلستریدیوم بوتیریکوم را کاهش می دهد. فرآيند تثبیت نیتروژن برای غنی سازی مواد بستری از نیتروژن مفید است. خواباندن توده های کمپوست با باکتری کلستریدیوم یکی از راه های تامین نیتروژن برای
جدول 1-2- جنس هاي باكتري هاي تجزيه كننده تركيبات آلي در فرآيند توليد كمپوست
توده های کمپوست است. برخی از جنس های باکتری ها که در فرآیند تولید کمپوست شرکت دارند، در جدول 1-2 ذکر شده اند.
قارچ ها از مواد قابل تبدیل به کمپوست به عنوان منبع کربن و نیتروژن استفاده می کنند. فعالیت این موجودات در فرآيند تولید کمپوست مهم است و بیشتر در فرآ یندهای هوازی تجزیه شرکت می کنند. قارچ ها نسبت به باکتری ها و اکتینومیست ها نیاز به نیتروژن و رطوبت كمتری دارند (هواگ، 1980). قارچ ها در شرایطی که pH محیط برای باکترها و اکتینومیيت ها مناسب نباشد، قادر به رشد و تکثیرند (آلکساندر، 1977). جنس های مختلفی از قارچ ها به تجزیه همی سلولز، سلولز، لیگنین، نشاسته و قندها قادرند. تعداد بسیار زیادی از قارچ ها در تجزیه ترکیبانت آلی در توده های کمپوست دخالت دارند. در جدول 1-3 لیست آنها آورده شده است.
اکتینومیست ها به همراه قارچ ها و باكتری ها سه گروه اصلی ریزجانداران در تجزبه مواد آلی را تشکیل می دهند. pH های بالا براي فعالیت اکتینومیست ها مناسب است. در حالی که شرایط سرد و مرطوب و pH های کمتر از 5، فعالیت آنها را متوقف می کند. برخی از جنس های اکتینومیست ها را که در توده های کمپوست یافت می شوند، در جدول 1-4 ذكر شده است. باکتری های تولید كننده متان، کاملا بی موازی هستند و بدین جهت در توليد سوخت توسط این باکتري ها، ایجاد شرایط بی هوازی ضروری است. ایجاد شرایط ماندادبی و استفاده از محفظه های بسته باعث ایجاد سریح شرایط بی هوازی می شود. باکتری های تولیدکننده متان از فامیل های Methanobacteriacae، Methanosporillum Methanosarcina و Methanococcus هستند (آلساندر، 1977). سایر ترکیبات فراری که توسط باکتری های بی هوازی توليد می شود، شامل اتیلن، استیلن، پروپان، پروپیلن و بوتان است. این ترکیبات در صنعت به عنوان سوخت مصرف زیادی دارند.
جدول 1-3- جنس های قارچ های تجزیه کننده ترکیبات آلی در فرآيند تولید کمپوست
جدول 1-4- جنس های اکتینومیست های تجزیه کننده ترکیبات آلی در فرآیند تولید کمپوست
پارافین، كروسن، بنزین، روغن های معدنی، روغن هاي مورد استفاده برای روغنكاری ها، آسفالت، قیر، صمغ های طبیعی و مصنوعی، متان، اتان، بوتان، پنتان، هگزان و سایر ترکیبات غیرحلقوی با زنجیره های طولانی کربنی را در توده های كمپوست ریزجانداران تجزیه می کنند (آلكساندر، 1977). سرعت تجزیه این مواد با طول زنجیره کربنی آنها ارتباط دارد و تركیبات با زنجیره کربنی كوتاه در سریعتر تجزیه می شوند. تجزیه زیستی این تركیبات آلیفاتيك وسایر ترکیبات مشابه در شرایط هوازی و pH بالای 5 بهتر صورت می گیرد و محدوده دمایی برای تجزیه آنها 55-0 درجه سانتی گراد است. باکتری ها و قارچ هایی که از این ترکیبات آلیفاتيك استفاده می کنند از جنس های iPsoudomonas ، Mycobacterium، Corynebacterium ، Actinohacter ، Bacillus ، Streptomyces ، Candida و Rhodotorula هستند (آلكساندر، 1977)
ترکیبات آروما تیک از مشتقات ترکیبات حلقوی بنزنی و شامل موادی مانند بنزن، تولوئن، زایلن و نفتالین هستند. بسیاری از ترکیبات قارچ كش، باکتری کش و محلف کش از مشتقات بنزن هستند. در آينده به دلیل اهمیت کمپوست در توسعه فناوری اصلاح و پاکسازی محیط زیست از آلاینده ها، موجوداتی که ترکیبات آروماتيك را تجزیه می کنند مورد توجه بیشتری قرار خواهند گرفت. جنس های باکتری های Psoudomonas، Mycobacterium، Bacillus, Arthrobacter ، Nocordia و قارچ های فرصت طلب موجودانت غالب در تجزیه ترکیبات حلقوي هستند.
در بسیاری از مواقع، خود مواد آلی از نظر کیفی و کمی حاوی ریزجانداران کاشی برای مرا حل اولیه تجزیه می باشد. شرایط گرمایی باعث كشته شدن مكيروب های مفید و همچنین عوامل بیماری زا می شود. بنابراین تلقیح توده کمپوست با ریزجانداران مفيد بعد از این مرحله توصیه می شو.. با این عمل می توان از خصوصیات کنترل کنندگی عوامل بیماری را توسط کمپوست اطمینان حاصل کرد (وکیگل، 1995 ). علاوه بر این، توصیه شده است که توده کمپوست با باکتری هاي تثبیت کننده نیتروژن (کلستریدیوم) نیز تلقیح شود تا از نظر نیتروژن غنی شده و سرعت تجزیه مواد در تو ده کمپوست افزایشی یابد (گلوئک، 1977). تلقیح معمولا توسط کود دامی پوسیده، کمپوست رسیده و یا خاک مبورت می گیرد (دیاز و همکاران، 1993).
اکسیژن رطوبت در بسیاری از منابع، فرآيند تولید کمپوست هوازی درنظر گرفته شده است و بدین جهت تهویه نقش اساسی در موفقیت این فرآيند بازی می کند. شرایط تهویه ای تابع نوح مواد بستری و سیستم به کار رفته در توليد کمپومست است (تودهای باز، تهویه تحت فشار و غیره). شرایط تهویه ای مناسب سبب تسریع در امر تجزیه مواد، کنترل بهتر دمای مواد بستری و از بین رفتن بوهای نامطلوب می شود (دیاز و همکاران، 1993).
رطوبت برای فعالیت میکروبی ضروری است. در اغلب منابع توصیه کرده اند كه مقدار رطوبت مواد باید بین70-50% باشد و از 75% تجاوز نکند. رطوبت کم فعالیت میکروبی را متوقف می کند و در نتیجه کمپومست حاصل نمی تواند پایداری کافی داشته باشد. از سوی دیگر، رطوبت بیش از حد نیز باعث به وجودآمدن شرایط بی هوازی، کند شدن تجزیه و تولید بوهای نامطلوب می شود (لوپز-رئال، 1990).
برای موفقیت در تنظیم رطوبت مواد بستری بایل توجه کرد که می تو ان از موادی مانند کاه برای ایجاد توازن رطوبتی و شرایط تهویه ای مناسب تر استئاده کرد ولی به دليلی مقاومت این مواد در برابر خیس شدن، بهتر است این مواد در خارج از توده های کمپومست خیسانده شده، و سپس په توده ها اضافه شوند. پوسیدگی جژئی كاه، قابلیت جذب رطوبت را در آن افزایش می دهد. کلا در ایام تابستان معمولا آبیاری مکرر توده های کمپومست لازم است و در زمستان در شرایطی که مقدار بارندگی قابل ملاحظه باشد، پوشاندن توده های کمپوست با پلاستیک از مرطوب شدن بيش از حد آنها جلوگیری می كند. در صورت شرایط مناسب در تابستان، کمپوست بعد از دو ماه در زمستان بعد از شش ماه آماده می شود (گوپتا، 2003).
عمل آمدن، پایدارشدن و رسیدن کمپوست در صورتی که محصول فرآيند بدبو باشد و به طور جزئي تجزیه شود و یا از فرآيند تولید کمپوست بی هوازی به دست آید، درجه ای از پایداری برای استفاده مطلوب از محصول نهایی لازم است. بخصوص برای مصارف باغبانی، کمپوست نباید نارس باشد. ایجاد مسمومیت بر اثر مصرف كمپوست نارس زباله شهری در ایتالیا، استفاده بالقوه از اين نوع کمپوست را بسیار محدود کرده است (زوکونی و همکاران، 1982). بعد از کاربرد کمپوست نارس، رسیدن صدمه به ناحیه ریشه مشهود است. این نوع صدمه به دلیل نسبت بالای C:N و آمونیاک زیاد کمپوست و همچنین سمیت ناشی از سموم گیاهی مانند اسید های فنلی، اسید استیك و سایر ترکیبات فرار با طول زنجیره کوتاه که در کمپوست در شرایط بی هوازی به وفور یافت می شوند، دیده می شود.
هواگ توصیه هایی برای انداره گیری درجه پايداری کمپوست کرده که برخی از آنها عبارتند از:
1- کاهش دمای توده در انتهای فرآيند تولید کمپوست؛
2- کاهش چشمگیر میزان گرم شدن خودبه خودی در محصول نهایی؛
3- تجزیه مواد آلی و رسیدن به نسبت C:N مطلوب؛
4- کاهش 30 برابری میزان جذب اکسیژن توسط توسط توده نسبت به آغاز فرآيند؛
5- تولید نیترات همراه با ناپدید شدن آمونیاک و نشاسته؛
6- نبودن حشرات و لارو آنها در توده؛
7- کاهش میزان بوهای ئامطلوب و عدم تولید این بوها در حالت خیس شدن مجدد محصول نهایی؛
8- افزایش پتانسیل اکسایش-کاهش.
بنابه توصيه پینكلوت کمپوست وقتی پایدار است كه در تجزيه آن نيتروژن مصرف نشود و نسبت C:N به 12- 10 برسد (پوینکلوت، 1977). زکونی و برتولدی (1987) روش هاي بررسی جوانه زنی بذرها را برای تعيين رسيدگی کمپوست پیشنهاد کردند. برينتون و درافنر (1994) در تعريف پایداری کمپوست تولید کم دي اکسیدکربن و عدم گرم شدن خودبه خودی را ذکر کرده اند. غلطت نیترات و سرعت تنفس از معیارهایی هستند حه برای بررسی رسیدگی كمپوست به کار می رود. برخی از محققان عقیده دارند که نسبت C:N کل معمولاً شاخص مناسبی برای ارزیابی رسیدگی کمپوست نيست. با مرور روش هاي مختلف بررسی رسیدگی کمپوست، محققان به اين نتیچه رسیده ائد كه هیچ روشی کاملأ قادر نیست رسیدگی کمپوست را برآورد و يا تخمین بزند (رکيگل، 1995).